فرآيند ديپلماسي هستهاي ايران بهگونهاي شکل گرفته که امکان برگشتپذيري تحريمها بدون قطعنامه جديد شوراي امنيت امکانپذير است.
به گزارش پايگاه خبري تحليلي پيرغار، 20 فروردين ماه سال 1385 خبر دستيابي ايران به فناوري غني سازي اورانيوم و راهاندازي يک زنجيره کامل غني سازي در نطنز اعلام شد. در پي اين خبر با تصويب شوراي عالي انقلاب فرهنگي، به پاس قدرداني از تلاشهاي افتخار آميز دانشمندان جوان ايران اسلامي، بيستم فروردين ماه، مقارن با تکميل چرخه سوخت هستهاي در تقويم رسمي ايرانيان روز ملي فناوري هستهاي نام گرفت؛ اما با روي کار آمدن دولت يازدهم نگاه به انرژي هستهاي به عنوان يک دستاورد و افتخار ملي تغيير کرد. رئيس دولت يازدهم شعار ميداد سانتريفيوژ بايد بچرخد، اما زندگي مردم و اقتصاد هم بايد بچرخد. بر اساس همين شعار بود که توافق هستهاي را در دستور کار دولت خود قرار داد ؛ اما اين توافق هستهاي نه تنها براي چرخ زندگي مردم و اقتصاد نچرخيد بلکه با تعهدات دولت در قالب برجام امروز قلب رآکتور اراک از سيمان پر شده و چرخ سانتريفيوژها هم به کندي ميچرخد. در ادامه بررسي چهار سال فراز و فرودهاي صنعت هستهاي در دولت يازدهم را به قلم دکتر ابراهيم متقي ميخوانيد.
قابليت و فناوري هستهاي را ميتوان در زمره حوزههاي جديد قدرت راهبردي دانست. براساس چنين انگارهاي بود که ذهنيت اجتماعي ايران و سياست رسمي دولت براي ارتقاء قابليت هستهاي ايران شکل گرفت. حفظ قدرت و قابليتهاي راهبردي هر کشور نيازمند بهرهگيري دولتها از الگوهاي کنش سياسي است که ضرورتهاي منافع ملي، قدرت ملي و امنيت ملي کشورها را شکل ميدهد. در مناظره رقابتهاي انتخابات رياست جمهوري ايران در سال 1392 اين موضوع مطرح شد که بهترين گزينه خروج از بنبست، محدوديتهاي راهبردي و تحريمهاي فزاينده را «نقطه تعادلي» تشکيل ميدهد که سانتريفيوژها و زندگي اقتصادي مردم در چرخش سازنده قرار داشته باشند.
1. نقطه تعادلي در چرخه سانتريفيوژها و زندگي اقتصادي مردم
تحليل نقطه تعادلي در چرخه سانتريفيوژها و زندگي اقتصادي جامعه ايران را نتايج اقتصادي و راهبردي برنامه جامع اقدام مشترک منعکس ميسازد. شايد واقعيتهاي زندگي اجتماعي و اقتصادي ايران بهترين گواه براي ميزان کارآمدي برجام در پايان دادن به تحريمهاي اقتصادي و عاديشدن روابط تجاري، مالي، بانکي و پولي ايران با نهادهاي بينالمللي است. هماکنون چهار سال از مناظرههاي انتخاباتي کانديداي رياست جمهوري گذشته و شکل جديدي از تعامل در روابط ايران با آمريکا و ساير کشورهاي جهان غرب تجربه شده است. ارزيابي سياست هستهاي براساس واقعيتهاي زندگي اقتصادي جامعه ايران و قابليتهاي راهبردي ناشي از چرخش سانتريفيوژها انجام ميگيرد. انگارههاي مختلفي در ارزيابي وعدههاي انتخاباتي با اهداف راهبردي و سياست هستهاي ايران وجود دارد. در چنين فرآيندي بود که رئيسجمهور ايران براساس جهتگيري بوروکراتيک و ديپلماتيک خود در صدد برآمد تا تحولي نمادين را بهعنوان سرآغاز مذاکرات ديپلماتيک خود قرار دهد. انتقال پرونده مذاکرات هستهاي از شوراي عالي امنيت ملي به وزارت امورخارجه که ماهيت بوروکراتيک دارد را بايد بهعنوان اولين اقدام نمادين رئيسجمهور اسلامي ايران در روند سياستگذاري هستهاي دانست.
2. قابليت هستهاي و انگاره اجتماعي ايران در دوران قبل از برجام
برنامه هستهاي ايران و تاکيد بر «حفظ چرخه مستقل سوخت هستهاي» به عنوان موضوعي راهبردي و ملي نوعي اجماع نسبي سياسي نزد نخبگان ايراني بهوجود آورد. در سالهاي 92-1380 برنامه هستهاي بهعنوان يکي از موضوعات امنيت ملي ايران تلقي ميشد که ظرفيتهاي لازم براي ايجاد اجماع سياسي در سطح نخبگان، نهادها و گروههاي اجتماعي را بهوجود آورده بود. در حالي که روند مذاکرات و نتايج حاصل از آن بيانگر نشانههايي از اختلافنظر بين نخبگان فکري و اجرايي در کشور را منعکس ميسازد. حتي سازمانهاي اطلاعاتي آمريکا به ويژه «سازمان برآوردهاي اطلاعات ملي» موسوم به NIE بيان داشته بودند که فعاليت هستهاي ايران صلحجويانه بوده و هيچ گونه نشانهاي از انحراف در فعاليتهاي هستهاي وجود نداشته است.
3. دادهها و ستاندهها در برنامه جامع اقدام مشترک
مذاکرات هستهاي ايران و گروه 1+5 بعد از 22 ماه در روز 14 جولاي 2015 به توافقي منجر شده که راهنماي کشورهاي 1+5، شوراي امنيت سازمان ملل و آژانس بينالمللي انرژي اتمي در ارتباط با روند محدودسازي قابليت هستهاي ايران و همچنين برطرفسازي تدريجي تحريمها خواهد بود. هدف اصلي مذاکرات هستهاي از سوي ايران را ميتوان جلب اعتماد کشورهاي نظام بينالملل براي حذف تدريجي تحريمها دانست. در حاليکه هدف بنيادين کشورهاي گروه 1+5 را ميتوان در قالب راستيآزمايي مورد توجه و تحليل قرار داد.
با توجه به پايان مذاکرات جولاي 2015 و تهيه متن توافق ميتوان به اين جمعبندي رسيد که موافقتنامه تنظيمشده، سازوکارهاي نظارتي آژانس بينالمللي انرژي اتمي را در ايران افزايش داده است. در اين فرايند، ايران اجراي پروتکل الحاقي را بهگونه داوطلبانه پذيرفت و به اين ترتيب، زمينه براي افزايش سازوکارهاي نظارتي آژانس در روند فعاليتهاي هستهاي و راهبردي ايران فراهم شده است. پروتکل الحاقي، امکان اشاعه فناوري هستهاي از کشورهاي دارنده به کشورهاي غيردارنده هستهاي را کاهش ميدهد.
در اين فرايند، سايت فوردو کارکرد خود را براي غنيسازي در شرايط اضطراري از دست ميدهد. اگر چه 1000 سانتريفيوژ نسل اول در اين سايت نگهداري خواهند شد، اما راهاندازي و بهکارگيري آن در زمان محدودي امکانپذير نيست. از همه مهمتر آنکه براساس موافقتنامه لوزان 6 آوريل 2015 مقرر شد که مواد شکافتزا وارد سايت فوردو نشوند. در چنين شرايطي، کارکرد فوردو براي غنيسازي اضطراري به ميزان قابل توجهي کاهش مييابد.
آژانس اجازه نظارت بر مراکز تغليظ اورانيوم غنيشده ايران را بهمدت 25 سال بهدست آورده است. چنين وضعيتي بهمفهوم آن است که امکان دستيابي به اورانيوم 20 درصد براي تهيه ميله سوخت رآکتور تهران نيز وجود نخواهد داشت. آژانس اجازه نظارت بر توليد لوله روتور و بيلوز سانتريفيوژها را بهمدت 20 سال بهدست آورده است. چنين نظارتي مانع از فرايندي خواهد شد که تحقيق و توسعه را براي تأمين 190 هزار سو اورانيوم غنيشده جهت ميدهد. غنيسازي ايران براي مدت 15 سال صرفاً در مقياس 3.67 درصد خواهد بود. در اين ارتباط، رآکتور آب سنگين اراک که پروژه ساخت آن نسبتاً به اتمام رسيده بود، کارآمدي خود را از دست داده و هنوز هيچگونه نشانهاي براي بازطراحي رآکتور جديدي که انتظارات صنعتي، اقتصادي و راهبردي ايران را تأمين کند مشاهده نميشود.
نتيجهگيري
فرآيند ديپلماسي هستهاي ايران بهگونهاي شکل گرفته که امکان برگشتپذيري تحريمها بدون قطعنامه جديد شوراي امنيت امکانپذير است. علاوهبر آن، نهادهاي قانونگذار آمريکا تلاش خود براي اعمال تحريمهاي اقتصادي جديد عليه ايران را گسترش دادهاند. موفقيت هرگونه توافق بينالمللي را ميتوان براساس نتايج حاصل از آن مورد بررسي قرار داد. در شرايط موجود کنگره آمريکا تلاش دارد تا با طرح بهانههاي خاص در حوزه هستهاي يا موشکهاي بالستيک، محدوديتهاي جديدي را عليه ايران اعمال کند. تاکنون تحريمهاي جديدي در ارتباط با ايران در دستور کار قرار گرفته است. موج جديد محدودسازي قدرت ايران و بهرهگيري آمريکا از سازوکارهاي اجبارآميز مانند تحريم سپاه پاسداران در زمره نشانههايي است که دومينوي گذار از قدرت، بهگونه اجتنابناپذير بر ساختار سياسي ايران تحميل خواهد کرد. اگرچه کروکر رئيس کميسيون سياست خارجي مجلس سناي آمريکا، بررسي و رأيگيري درباره لايحه تحريم جديد ايران را تا پايان انتخابات رياست جمهوري از دستور کار خارج کرده است. واقعيتهاي سياست خارجي و الگوي کنش راهبردي آمريکا بيانگر شرايطي است که سياست تحريم بهگونهاي اجتنابناپذير ادامه خواهد يافت. در حالي که بازسازي زندگي اجتماعي و اقتصادي جامعه ايران اکنون در هالهاي از ابهام باقي مانده است. علت اصلي رکود اقتصادي را ميتوان ناشي از عدم تأمين انتظارات اقتصادي با واقعيتهاي ناشي از نتايج برنامه جامع اقدام مشترک دانست. طبعاً موضوعات اقتصادي و ميزان اثربخشي برنامه جامع اقدام مشترک يکي از موضوعات اصلي رقباي جديد در روند انتخابات رياست جمهوري 1396 خواهد بود.
تسنيم